عدنانعدنان، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

عدنان زیباترین لبخند خدا

عیدتان مبارکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

  عیدتان عیدتان مبارک باد   تازه خورشیدتان مبارک باد   رو ببوسید روز نوروز است   جشن جمشیدتان مبارک باد   شاد نوشید و شادمان پوشید   دید و وادیدتان مبارک باد   گاه گلگشت و سیر باغ آمد   سایه بیدتان مبارک باد   شادی سال نو بجوش آیید   نور امیدتان مبارک باد   فرودین مژده بهشت خداست   عیدتان عیدتان مبارک باد شاعر : معینی کرمانشاهی       ...
1 فروردين 1391

خانه تــــــــــــــــکانی با گل پسرم!!!

و سلام نام خداســــــــــــت     امسال خانه تکانی  یک اتاق نی نی مامانی هم به بقیه کارها اضافه شده و کار خونه با تو کوچولوی قشنگم برای من خیلی سخته ولی بابا فرزاد هم امسال از کمک خودش ما رو بیدریغ نکرد یک کارگر هم برای کمک اومده بود، فرشهای خونه رو جمع کرده بودم توی نازنین هم روی رورئک با اون پاهای کوچیکت این ور و اون ور خونه با سرعت میرفتی و میخندیددی قربون اون دل ولبهای هیشه خندونت بشم.     برخيز كه مي رود زمستان بگشاي در سراي بستان نارنج و بنفشه بر طبق نه منقل بگذار در شبستان وين پرده بگوي تا به يك بار زحمت ببرد زپيش ايوان آواز دهل نهان نماند در زير گليم عشق پنهان بر خيز كه ...
20 اسفند 1390

زمستان است....

امسال زمستون خیلی قشنگه چون با تـــــــــــــــو آغاز میشه ...   دوستت دارم اما نه به اندازه ی برف ، چون یه روز آب می شه . دوستت دارم اما نه به اندازه ی گل ، چون یه روز پژمرده می شه . دوستت دارم به اندازه ی دنیا ، چون هیچ وقت تموم نمی شه !     ...
25 بهمن 1390

عکسخانه در10 و 11 ماهگی

من کوتاه می نویسم توووووووووو بلند بخوان دوستت دارم ها را             خداوند را می ستایم که تو را برایم فرستاد، عزیزم تو مرا یافتی و با من رهسپار شدی و من اینجایم با تو               در تمام روزها و شبها   برای گشودن چشمانم از خداوند سپاسگزارم     حال و همیشه من در اینجا برای تو خواهم بود می دانم آنرا از عمق وجودم     احساس خوشبختی می کنم زمانی که به تو فکر می کنم   ...
25 بهمن 1390

چشمان تو گل آفتابگردانند

موهاش دریا بود دنیامو زیبا کرد فهمید دیوونم موهاشو کوتاه کرد الهی من فدای اون لبخند نازت بشم ...امروز برای اولین بار موهای گندمگون ات خرد شدند؛ و دل من برایشان از همین حالا تنگ ست... با چهره ی جدید هم، دلربا هستی، مثل همیشه.   می پرستمت مادر... مبارکت باشه، شاپرکم. + حس خیلی خوبی بهم میده ایـــــــــــــــن عکسها =) ...
5 دی 1390

از دل تا قلم

به نام خدای بلندآسمان   آتشی که نمى سوزاند " ابراهیم " را و دریایى که غرق نمی کند " موسى " را کودکی که مادرش او را به دست موجهاى " نیل " می سپارد تا برسد به خانه ی تشنه به خونش دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد آیا هنوز هم نیاموختی ؟! که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند و خدا نخواهد ، " نمی توانند " پس به " تدبیرش " اعتماد کن به " حکمتش " دل بسپار به او " توکل " کن و به سمت او " قدمی بردار " تا ده قدم آمدنش به سوى خود را به تماشا ب...
3 مهر 1390